لیپ لوپ

خوشحال و شاد و خندانیم ^_^

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان کوتاه و طنز» ثبت شده است

زنده بلا . مرده اش هم بلا

زنی به شوهرش گفت:
وقتی من مردم، چند وقت بعد زن میگیری؟
مرد گفت: وقتی خاک قبرت خشک شد!
زن گفت: آیا وعده میدهی؟
مرد گفت: بله قول میدهم!
بعد از اینکه زنش فوت کرد،
هر روز مرد میرفت سر قبر تا ببیند خاکش خشک شده یا نه،
تا یکسال دید که خشک نمیشود
تا اینکه یک روز عصر رفت دید
که برادر زنش دارد روی قبر آب میریزد!
سؤال کرد چرا این کار میکنی؟
برادر زنش گفت:وصیت خواهرم را اجرا میکنم
که هر دو روز بر روی قبرش آب بریزم!!!
اینست مکر زنان…
زنده بلا، مرده ش هم بلاست..

07 August 15 ، 15:16 ۱ نظر
heaysenbergg 77

دست ...

یک وکیل برای دفاع از مردی که متهم به سرقت بود دفاعیه جالبی را صادر کرد :موکل من فقط دست خودرا داخل پنجره ی خانه ای کرده و چند اشیا بی اهمیت را برداشته است .واقعا این عدالت نیست دست او که خود او نیست پس چرا برای مجازات یک عضو بدن همه ی عضو بدن باید مجازات شود !!!!!قاضی که بسیار مجرب و کارکشته بود در جواب این وکیل میگوید :بیان خوب و درستی است . من هم باشما موافقم پس من دست او را به یک سال زندان محکوم میکنم حال خود او میخواهد با دستش باشد یا بدون دستش !!!!در ان لحظه متهم دست مصنوعی خود را روی میز گذاشت و رفت !!!!در ان لحظه قاضی داد زد:ای تو روحت
24 January 15 ، 12:49 ۰ نظر
سارا کاشانی